۱۰ مهر  ۱۴۰۱

 

نویسنده

مصطفی خراتیان

کشتی اقتصاد دیجیتالی و کوه یخ اینترنتِ ناپایدار!

قطعی چندساعته اینترنت طی دو هفته پیش که در پی آتش‌سوزی یکی از حوضچه‌های مخابراتی رخ داد و همچنین اختلالات گسترده اینستاگرام طی هفته پیش بار دیگر مساله کیفیت اینترنت را که به بیانی تبدیل به انشعاب چهارم شده است بر سر زبان‌ها انداخت. تاکنون تحلیل‌های زیادی پیرو دلیل این نوسانات کیفی انجام شده اما آنچه کمتر در کانون توجه قرار گرفته پیامدهای اقتصادی چنین اتفاقاتی است. سوال مهم اینجاست که اگر کشتی اقتصاد دیجیتالی به کوه یخ قطعی اینترنت برخورد کند، چه خسارتی وارد می‌شود؟ کوه یخی که هرچه بزرگ‌تر باشد، خسارت بیشتر خواهد بود.

تخمین پیامدهای چنین اختلالاتی به‌هیچ‌وجه ساده نیست و گزارش‌های کمی در دست است که هر یک روش مخصوص خود را دارند و برخی از این روش‌ها چندان مشخص نیستند. گوگل در گزارشی در سال ۲۰۰۹ اعلام کرده افزایش تنها ۴۰۰ میلی‌ثانیه‌ای در اتصال به این موتور جست‌وجو، کاهش ۵۹ صدم درصدی در تعداد سرچ‌های هر کاربر به‌ کمک این موتور جست‌وجو و کاهش ۲۰ درصدی ترافیک را به ‌دنبال داشته است. آمازون در سال ۲۰۱۳، فقط به دلیل نیم ساعت قطعی، دو میلیون دلار فروش ازدست‌رفته و کاهش ۴۰ درصدی ترافیک را تجربه کرد. همچنین بر اساس گزارش بلومبرگ، در پی اختلال در دسترسی به اینستاگرام، واتس‌اپ و فیس‌بوک که حدود پنج ماه پیش رخ داد، شرکت متا در عرض چند ساعت، هفت میلیارد دلار ضرر کرد. در جدیدترین نمونه، شرکت مخابراتی راجرز که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های خدمات‌دهنده اینترنت است، با مشکل قطعی ۱۹ساعته اینترنت مواجه شد که تمام خاک کانادا را تحت تاثیر قرار داد و حتی تماس با پلیس این کشور نیز دچار اختلال شد. این حادثه به ‌حدی جدی بود که مدیران این شرکت به پارلمان کانادا فرا خوانده شدند. بر این اساس، این شرکت به غیر از ۱۵۰ میلیون دلاری که می‌خواهد خرج کند تا اعتماد مشتریانش را بازگرداند، قصد دارد ۲۵۰ میلیون دلار برای اصلاح و ارتقای شبکه خود هزینه کند تا از بروز مجدد چنین اتفاقی جلوگیری کند. البته اینها همه خساراتی بود که این شرکت به‌ خودش زده و برآوردی از خسارات وارده به اقتصاد کانادا در دست نیست. با این حال، ارائه سرویس رایگان به ‌مشتریان به مدت پنج روز از نظر برخی کارشناسان به علت آسیب‌های جدی به بنگاه‌های کوچک و بزرگ کافی نیست و با حرکت از سطح خرد به ‌سطح کلان، این آسیب‌ها بیشتر می‌شود. محاسبات دیلویت در سال ۲۰۲۱ نشان می‌دهد کاهش ۳۰ درصدی سرعت اینترنت موجب کاهش حدود یک‌دهم درصدی تولید ناخالص ملی روزانه با اثری بر ۱۰ میلیون جمعیت می‌شود. چنانچه این اختلال‌ها به‌ سطح قطعی اینترنت برسد، آسیب‌های آن بسیار بیشتر خواهد شد.

به‌ منظور ارائه یک ارزیابی کلی شاید بهتر باشد ابتدا یک دسته‌بندی از خدمات ارائه‌شده بر بستر اینترنت داشته باشیم: دسترسی به اینترنت، خدمات سرگرمی در قالب فیلم و سریال، خدمات مالی برای انتقال پول، شبکه‌های اجتماعی برای ارتباطات و در نهایت پلتفرم‌های تجاری، مارکت‌پلیس‌ها و سایر فروشگاه‌های اینترنتی برای فروش، کالاها و خدمات غیردیجیتالی و دیجیتالی. در یک دسته‌بندی کلی، بر اساس تحلیل هیکس، لایه اول همان لایه زیرساخت اقتصاد دیجیتالی و لایه‌های دوم و سوم دربرگیرنده چهار مورد دیگر است.

لایه اول قلب تپنده اقتصاد دیجیتالی است و نبود آن یعنی مختل شدن زندگی و کسب‌وکار تمام متقاضیان و عرضه‌کنندگان خدمات و کالاهای دیجیتالی و غیردیجیتالی که بر بستر اینترنت عرضه می‌شوند. شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات اینترنت از جمله اپراتورهای ثابت و سیار در این بخش جای می‌گیرند. لایه دوم دربرگیرنده شبکه‌های اجتماعی است که امروزه بستر مهمی برای کار و زمینه ارتباطات ما با دیگران در اقصی نقاط دنیا فراهم کرده است. پلتفرم‌های تجاری مانند اسنپ، مارکت‌پلیس‌ها مانند دیجی‌کالا و سایر فروشگاه‌های اینترنتی هم توانسته‌اند نیازهای مختلف مصرف‌کنندگان به کالاهای مختلف اعم از کالاهای دیجیتالی و غیردیجیتالی و همچنین نیازهای مختلف عرضه‌کنندگان کالا و خدمات نظیر بازاریابی دیجیتالی و غیردیجیتالی را فراهم کنند. خدمات سرگرمی مانند سایت‌های پخش فیلم با رهانیدن آدم‌ها از محتوای یکنواخت برنامه‌های تلویزیونی و حتی شبکه‌های ماهواره‌ای به بخشی از سبد کالای مصرفی‌مان تبدیل شده است. خدمات مالی هم از پرکاربردترین حوزه‌هایی است که هر روزه در بستر اینترنت مورد استفاده قرار می‌گیرد و در صورت قطعی اینترنت بخش مهمی از معاملات و فعالیت‌های مرتبط با آن با مشکل مواجه می‌شود.

از منظر لایه زیرساخت، جدا از زیان هنگفتی که از بعد ضربه دیدن اعتماد مشتریان شکل می‌گیرد، اپراتورها از ارائه خدمات به چهار لایه بالای سرشان کسب درآمد می‌کنند. اگر به استناد جدیدترین گزارش‌ رگولاتوری، مصرف اینترنت در بهار امسال فقط در بخش همراه حدود ۳.۳ میلیارد گیگابایت بوده باشد، این یعنی به ‌طور متوسط ماهانه ۱.۱ میلیارد، روزی حدود ۳۷ میلیون و ساعتی بیش از ۱.۵ میلیون گیگابایت اینترنت. با احتساب نرخ متوسط هر گیگابایت سه هزار تومان، اختلال اینترنت در هر ساعت می‌تواند رقمی معادل ۴.۵ میلیارد تومان خسارت فقط به ‌اپراتورهای سیار وارد کند.

در زمینه شبکه‌های اجتماعی، جدا از اینکه با قطعی اینترنت بخشی از ارتباطات و سرگرمی ما دچار مشکل می‌شود، تبلیغات و فروش کالا و خدمات هم آسیب زیادی می‌بیند. تمامی افرادی که سرمایه تامین مکان فیزیکی، نیروی کار، توان وام گرفتن و بسیاری از هزینه‌های دیگر را ندارند، خدمات خود را در این شبکه‌ها عرضه می‌کنند. اگر بر اساس گزارش تکراسا در سال ۱۴۰۰ بپذیریم که ۳۵۰ هزار فروشنده فعال در اینستاگرام داریم و فرض کنیم ۵۰ درصدشان مکان فیزیکی ندارند و باز فرض کنیم تعداد کالای فروش‌نرفته به‌ طور متوسط به‌ خاطر قطعی اینترنت برای هر یک تنها یک عدد در ساعت باشد و قیمت متوسط هر کالا را متوسط ۳۰ هزار تومان (یک دلار) در نظر بگیریم، در هر ساعت پنج میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان ضرر از محل قطعی و اختلال اینترنت نصیب این کسب‌وکارهای کوچک غیررسمی اینستاگرامی خواهد شد. حساب آسیب‌هایی که شرکت‌ها و بنگاه‌ها بابت مخدوش شدن بازاریابی دیجیتالی‌شان می‌بینند جداست.

در حوزه خدمات مالی، معاملات آنلاین داخلی و خارجی را که به ثانیه‌ها بند است فاکتور می‌گیریم و سراغ اختلال دستگاه‌های کارتخوان می‌رویم. اگر آمار وجود دو میلیون و ۴۰۰ هزار واحد صنفی (بخش رسمی) در کشور در زمستان ۱۴۰۰ را معیار و اتصال ۶۰ درصد آنها به ‌کارتخوان را مبنای محاسبات خود قرار دهیم و به ‌‌طور متوسط هر یک معادل یک کالای ۳۰ هزار تومانی در ساعت فروش‌شان کمتر شود و نصف این تعداد بتوانند پول‌شان را نقد بگیرند، مقدار زیان ۲۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان خواهد شد. ناگفته پیداست که ارفاق محاسباتی‌مان در این بخش بسیار زیاد بوده است. در این حوزه، طیف کالاها از نان سه هزار تومانی تا خودرو چند میلیارد تومانی و خیلی موارد دیگر هستند که میانگین را قطعاً بسیار بالاتر از ۳۰ هزار تومان خواهند برد. علاوه بر این، نگهداری پول نقد نسبت به حتی پنج سال پیش هم کم شده و بسیاری از کالاها مانند خانه، خودرو، لوازم خانگی و امثالهم را اساساً نمی‌توان با وجه نقد خریداری کرد. در این محاسبه، احتساب نکردن کارتخوان‌های غیررسمی مانند فروشندگان اینستاگرام و تلگرام بر محافظه‌کاری ما در برآورد این خسارات خواهد افزود و اگر آسیب فعالان حوزه پرداخت آنلاین مانند شاپرک را به ‌ازای هر تراکنش حساب کنیم، آشی شورتر از آنچه پختیم مزه خواهیم کرد.

در لایه پلتفرم‌های تجاری، مارکت‌پلیس‌ها و سایر فروشگاه‌های اینترنتی هم وضع به همین منوال است. در بخش حمل‌ونقل، اگر آمار راننده‌های اسنپ را بنا بر گزارش ۱۴۰۰، سه میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در نظر بگیریم و فرض کنیم تمام راننده‌های رقبایی نظیر تپسی در اسنپ هم کار می‌کنند و تصور کنیم در هر ساعت هر راننده به‌ طور میانگین یک مسافر با متوسط کرایه ۳۰ هزار تومان را از دست دهد، مبلغ زیان چیزی معادل ۱۰۲ میلیارد تومان خواهد شد. آسیب درآمدی پیک‌های موتوری را هم به حساب نیاوریم، عرق شرم‌مان کمتر خواهد شد. میزان خسارت از دست‌ رفتن درآمدهای شرکت‌های قطار، اتوبوس و هواپیما در این بین نیز نامشخص است. در کنار حمل‌ونقل، سفارش غذای آنلاین نیز محبوبیت زیادی پیدا کرده و بخش قابل توجهی از تراکنش‌ها را در بر می‌گیرد. طبق گزارش اسنپ‌فود، در حال حاضر بیش از ۳۰ هزار فروشنده با این مجموعه کار می‌کنند. اگر فرض کنیم از این تعداد هر یک به ‌طور متوسط یک سفارش حدوداً ۳۰ هزار تومانی را از دست دهند، در هر ساعت ۹۰۰ میلیون تومان ضرر فقط به‌ این بخش وارد می‌شود. حال اگر به این بخش، مراکز درمانی، دفاتر حقوقی، دفاتر پیشخوان دولت، فروشگاه‌های لوازم خانگی و… را اضافه کنیم، ضرر و زیان بسیار بالا خواهد بود. این مراکز اساساً فروش خود را حضوری انجام می‌دهند و از اینترنت بیشتر برای جذب مشتری استفاده می‌کنند. در بخش فروشگا‌ه‌های آنلاین فاقد فروش حضوری، اگر فرض کنیم فقط در پلتفرم خرید و فروش دیجی‌کالا از بیش از ۱۵۰ هزار فروشنده فعال، یک‌پنجم آنها یعنی ۳۰ هزار فروشنده امکان فروش حضوری نداشته باشند و در اینستاگرام و سایر بخش‌های مجازی هم فعال نباشند و در هر ساعت به ‌‌طور متوسط فرصت فروش تنها یک عدد کالا را از دست بدهند، هر یک ساعت قطعی اینترنت ۹۰۰ میلیون تومان زیان متحمل خواهند شد. به حساب نیاوردنِ فروشندگان مجازی فاقد مکان فیزیکی که فقط متکی به ‌وب‌سایت خود هستند و در شبکه‌های اجتماعی فعال نیستند یکی از ارفاق‌های ما در محاسبات‌مان خواهد بود.

در مورد آمار فروش پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری ویدئو اگر فقط بر حوزه فیلم و سریال از جمله نماوا و فیلیمو متمرکز شویم، آمار خاصی در دست نیست و ابهامات در این بین بسیار زیاد است؛ مثلاً مشخص نیست در ازای رکورد ۳۶ میلیون گیگابایتی که بر اساس آخرین گزارش فیلیمو طی یک ماه مصرف منتشر شده، چقدر نصیب اپراتورها می‌شود و چقدر به خود فیلیمو می‌رسد. درآمد کل از محل اشتراک، اکران آنلاین فیلم‌ها و نیز تبلیغات اول هر قسمت از سریال‌ها نیز مشخص نیست. با این حال بنا بر برخی آمار، این مجموعه نزدیک به ۱۰ میلیون مشترک دارد. اگر قیمت هر اشتراک را به ‌طور متوسط حدود ۹۰ هزار تومان (با احتساب اشتراک‌های سه‌ماهه و شش‌ماهه در ماه) در نظر بگیریم، این یعنی امکان درآمدی معادل ۹۰۰ میلیارد در ماه، ۳۰ میلیارد در روز و یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان در ساعت. ضرر رقبای فیلیمو و سایر بخش‌های پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری ویدئو نظیر تلویزیون‌های تعاملی (IPTV) داخلی مانند آنتن، وب‌سایت‌های اشتراک ویدئو (UGC) بومی مانند آپارات و نیز وب‌سایت‌های حوزه آموزش بومی نظیر فرادرس مواردی هستند که در اینجا لحاظ نکردیم.

با یک حساب ساده، در هر ساعت قطعی شبکه رقمی بیش از ۱۳۶ میلیارد تومان خسارت به اقتصاد کشور وارد می‌شود که رقمی بالغ بر چهار میلیون و ۵۰۰ هزار دلار است! حال اگر گزارش ابرآروان در سال ۱۴۰۰ را که حکایت از قطعی حدوداً پنج‌ساعته کامل اینترنت دارد در نظر بگیریم، به رقم بیش از ۲۲ میلیون دلار می‌رسیم که یعنی ۲۲۰ هزار بشکه نفت صادراتی با نرخ ۱۰۰ دلار. واقعاً اگر محافظه‌کاری در محاسبات خود را کنار بگذاریم و آسیب‌های بهره‌وری، ریسک بدنامی، نبود امکان ارتباط بازارهای داخلی و خارجی و هزینه‌های غیرمادی جبران‌ناپذیر اجتماعی، سیاسی، امنیتی و روانشناختی را هم به شمار آوریم، بیش از اینها شگفت‌زده خواهیم شد. از دست رفتن یک قرار کاری مهم، نبود امکان مقایسه قیمت‌ها و مواردی از این دست برای متقاضیان و آسیب دیدن اعتماد مشتریان و کاهش درآمد عرضه‌کنندگان قطعاً معضل بزرگی خواهد بود. جنس ضرر و زیان، گاهی زیان واقعی و گاهی از دست رفتن درآمد بیشتر است. خلاصه که کوه یخ قطعی اینترنت بسیار بزرگ‌تر از آن ‌چیزی است که فکرش را می‌کنیم و این یعنی آسیب‌های جدی به کشتی اقتصاد دیجیتالی که هنوز در کشور ما نوپاست.